
روزی یکی از علمای اهل ریاضت به سوی مسجدی رفت و دید که
شیطان ملعون بیرون از درب مسجد ایستاده و گاهی پای خود را داخل
مسجد میی گذارد و چند قدمی با ترس پیش می رود و گاهی نیز با
شتاب بیرون می آید.گفت : ای ملعون ! چه می کنی؟
در اینجا چه می خواهی ؟ چرا رنگت پریده و لرزانی؟
برای چه گاهی پیش میروی و خود را داخل مسجد می کنی و باز با عجله
بیرون می روی و ترست از چیست؟
شیطان گفت : جاهلی در این مسجد در حال نماز است و شخصی
عالم هم در گوشه ی مسجد خوابیده است.
می خاهم این جاهل را وسوسه کنم و نمازش را باطل نمایم ولی می ترسم
که آن عالم بیدار شود زیرا هیبت آن شخص عالم مانع از این است تا من به مسجد
وارد شوم.
آری ، شیطان حق داردکه حتی از عالم در هنگام خواب بترسد زیرا حتی خواب
عالم بهتر از نماز و عبادت جاهل و ارزش آن به مراتب بیشتر است.
---------------------------------------
برگرفته از : کتاب شیطان در کمینگاه ص 161 و 160
نظرات شما عزیزان:
|